«معرفت» اگر به معنای دیدن خداوند در ھر چیزی و فھمیدن اراده و فعل و صفات او در ھر واقعه و کردار و احساسی نباشد چیزی جز دانش فنی و فلسفه بافی و خیالات نیست.
پس معرفت یعنی خدا بینی و خدا فھمی در ھر چیزی مخصوصا در چیزھایی که ضد «من» است. پس معرفت یعنی دوست دیدن دشمن!
پس معرفت یعنی ضد تمامیت من ِ خویشتن بودن! پس معرفت، راه عشق به رنج کشیدن در ھمه جوانب حیات و ھستی خویشتن است و چنین عشقی ھمانا عشق به دیدار با خدا در ھمین دنیاست.
پس ای طالبان معرفت اگر این کاره نیستید باز ایستید که به اشد پشیمانی دچار خواھید شد. اگر عاشق فقر و تنھایی و محنتکشی و بلایای رنگارنگ نیستید اھل معرفت نیستید.
اگر تاب تحمل خیانت کسانی را که به آنان اشد محبت را نمودهاید ندارید، اھل معرفت نیستید. اگر تاب و قدرت دیدن و فھمیدن یگانگی را در اشد تضاد ندارید اھل معرفت نیستید.
اگر عاشق فنای «خود» نیستید اھل معرفت نیستید. اگر شبانهروز دربدر در جستجوی خدا نیستید اھل معرفت نیستید.
اگر خدا را در خاک جستجو نمیکنید اھل معرفت نیستید. اگر متافیزیک را در فیزیک و آسمان را در زیر پایتان نمیجویید اھل معرفت نیستید.
اگر عاشق خاک نیستید و با عطر خاک مست نمیشوید اھل معرفت نیستید.
کتاب ابرانسان، استاد علی اکبر خانجانی
ثبت ديدگاه
You must be logged in to post a comment.