
معرفت و قیامت
اینک دیگر برای کلیه سئوالها فقط و فقط یک پاسخ وجود دارد. چرا چنین است؟ زیرا
قیامت است.
همه ناکامیها، رسوائیها، تلخیها، تردیدها، بی بنیادیها، پوچی ها، رنج ها، بن بست ها و
لاعلاجیها و … برای این است که قیامت است و لحظه به لحظه به غایت خود نزدیکتر می
شود یعنی هر لحظه ای بر شدت و حدت این مسائل بشری و بر بی پاسخیش افزوده می
شود.
مگر اینکه این پاسخ را باور کرده و آن را عمیقاً درک کند و فقط اینگونه است که تنها
راه علاج پدید می آید.
قیامت که به معنای سرآمدن حرکت زمان است و به معنای شمارش معکوسِ یک توقف
کامل و توأم با انفجار کامل است از لحاظ بشر ملموس ترین نشانه اش این است که دیگر
بشر به هیچ کدام از آرزوهایش از دنیا نخواهد رسید زیرا مزرعه کشت و برداشتِ آرزو
محتاج زمان است و زمان در حال ایستادن است یعنی هیچ چیزی را سبز نمی کند و به بار
نمی نشاند.
و معنای دیگری که از این واقعه برمی خیزد که کاملاً مفهومی متضاد با معنای قبل دارد
این است که زمان بین انسان و تحقق آرزوهایش فاصله می اندازد و انسان مجبور به صبر
کردن است ولی حالا که زمان در حال مرگ و احتضار است پس این فاصله و تأخیر نیز در
حال از بین رفتن است پس بایستی هر آرزوئی از انسان بلافاصله واقع گردد و مصداق کن
فیکون باشد یعنی آرزو کردن همان و واقع شدن همان.
از کتاب خلقت دوباره ص ۴۲ اثر استاد علی اکبر خانجانی
ثبت ديدگاه