مکتب «هو» (خودشناسی ارتباطی) مقاله شماره ۳
ھمۀ عارفان و حکیمان تاریخ جهان کهن و ھمه متفکران بزرگ عصر جدید بر این باورند
که « وجود حاصل رابطه است وھیچ چیزی درعالم ماده و معنا بخودی خود وجود ندارد ».
وجود خودبخودی و فی نفسه چیزی جز جمادیت محض نیست و حتی عالم جمادی و
اجرام و کرات بی جان ھم در کشاکش قوه جاذبه بین یکدیگر امکان موجودیت دارند .
این حقیقت درباره عالم جان و خاصه انسان صاحب روح دو صد چندان شدیدتر فهم می
گردد.
آدم ھر چه دارد اعم از تن و اندیشه و احساس و ھر چه می کند و ھست از رابطه دیگران و
برای دیگران است. «خود » در مفهوم نهایی مترادف عدم است و لذا کارخانه ھمه فریب
ھاست زیرا وجود ندارد .
یک توھم جادوئی می باشد . ھمه چیز در رابطه بین من- تو پدید می آید واستمرار می یابد .
ھمه چیز در رابطه و از رابطه و برای رابطه است آنچه که واقعیت دارد ھر چند که
نامرئی می باشد ھمان «رابطه » است . پس رابطه چیست؟ رابطه نه من است نه تو است
بلکه او است : ھو ! ھو ھم خداست که حاضر پنھان است ، عشق است. ھمه ھوست .
نی من منم و نی تو توئی نی تو منی ھم من منم و ھم تو توئی ھم تو منی
من با تو چنـــانم ای نگـــــار ختنی کاندر عجبم که من منم یا تو منـــی
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل سوم _ فلسفه ارتباطات
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »
ثبت ديدگاه
You must be logged in to post a comment.