اراده و اختیار زنانه (خودشناسی جنسی) مقاله ۳۶
تجربه بشری در سراسر جھان نشان میدھد که ھیچ زنی بخودی خود با اختیار خودش حتّی به حداقل رفاه و امنیت
دنیوی ھم نرسیده است تا چه رسد به انسانیت و کمال معنوی .
ارادۀ زن یک انرژی کور و خود محور است که ھیچ راھی بسوئی ندارد و فقط در رابطه با مرد است که بحرکتدر می آید که یا بسوی ضلالت و جھنّم می رود و یا بسوی عصمت و معنویت .
به ھمین دلیل زنانبه اصطلاح آزادیخواه و مستقل و فمینیست عواقبی جز افسردگی و اعتیاد و روسپی گری و
فلاکت و فقارت ندارند .
زن بخودی خود با ھمه امکانات ایده آلش ھم جز بازیگری ھنر دیگری نمی داند و فقط با خودبازی می کند و ھرمرد ھرزه ای ھم که بیشتر با وی بازی کند وی را جلب می کند .
زن، اراده مرد است که مرد بایستی آنرا در اختیار گرفته و بر آن فرمان راند نه اینکه مریدش شود .
زن پرستی ھمان نفس پرستی مرد است و بی ارادگی او .
زن بخودی خود بدون ولایت مردی خردمند یک بازیگر و بازیچه است و لذا ھمین امر اساس مادریت اوست که
اگر ھمین مادریت ھم تحت ولایت مردی مؤمن و عاقل نباشد ھم او و ھم فرزندش را دیوانه وتباه می کند .
زن بخودی خود دارای ھیچ اراده و اختیاری نیست بلکه او مظھر ارادۀ مرد است و لذا اگرتحت امر مردی در آید
تازه دارای صاحب اراده خود می شود یعنی صاحب خود می شود و اختیار می یابد .
برای زن ایده ای مخربتر و جنون آمیزتر از آزادی اراده و اختیار نیست .
برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _جلد اول_فلسفه آدم و حوا_
«اثر استاد علی اکبر خانجانی»
مقالاتی دیگر در این زمینه : زنانیکه مردانگی را احیا کردند ، زن کامل ، وای به ایثار زنانه
ثبت ديدگاه
You must be logged in to post a comment.