جامع الاسرار 5
من : پروردگارا بھترین بدی ھا و بدترین نیکی ھا چیست؟
او : بھترین بدیھا فسقی است که در حین انجامش یاد من باشد و بدترین نیکی ھا ایثاری است که در حین انجامش یاد من نباشد .
من : پروردگارا روز و شب چیست؟
او : زندگی و مرگ است ، عین و غیب است ، دنیا و آخرت است .
من : پروردگارا اگر به یقین بر فردایمان آگاه باشیم چه می شود ؟
او: دیوانه می شوید همانطور که آدمهای برنامه ریزی شده جملگی دیوانه ھستند و آنچه که حداقل شعور را برایشان حفظ می کند ابطال برنامه ریزی آنان است .
من : پروردگارا نظم چیست؟
او : ھماھنگی با بدعت ھاست .
من : پروردگارا کمال فھم چیست؟
او : خموشی و انفعال و لبخند .
من : پروردگارا رقص چیست؟
او : جنبش آتش دوزخ در تن بشر است .
من : پروردگارا چه احساسی است که دل را می سوزاند و می میراند ؟
او : احساسِ مالکیّت .
من : پروردگارا چگونه ایمان انسان از دست می رود ؟
او : ایمان را به قصد نان و نام به نزد مردم بردن .
من : پروردگارا فرق تفکر و گمان چیست؟
او : تفکر از ایمان است و به یقین می رسد . ولی گمان از وسوسه شیطان است و به جنون می رسد .
من : پروردگارا چرا اکثر علما و مبلّغین دینی منافق و فاسق ھستند ؟
او : زیرا دین را وسیلۀ معیشت می سازند .
من : پروردگارا چرا اکثر زناشوئی ھا به عذاب و نفرت می انجامد ؟
او : زیرا می خواھند یکدیگر را به تصرف در آورند و مرید امیال خویش سازند .
من : پروردگارا طلاق چیست ؟
او : مرگِ قبل از مردن است که برای مؤمنان موجب تعالی می شود و برای کافران موجب ضلالت .
من : پروردگارا فرق بین محبّت و غریزه چیست ؟
او : محبّت ، بی نیازی است و غریزه تماماً نیاز است .
من : پروردگارا صدق چیست ؟
او : صدق ھمان آرامش است در ھمه حال .
من : پروردگارا ایمان چیست؟
او : قدرتی قلبی برای جدا شدن از تاریخ و جامعه و طبیعت و خویشتن است .
من : پروردگارا دوستی چیست ؟
او : اتّحاد در عدم اشتراک .
من : پروردگارا نماز چیست؟
او: تلاش برای فنا شدن است و تلاش برای فنا نشدن .
من : پروردگارا بھترین بندگانت چه کسانی ھستند ؟
او : کسانی که در خوشی مرا یاد می کنند و شکر می گویند و در ناخوشی از من شرم دارند.
من : پروردگارا چرا آنکه مرد بتدریج بخشوده و دوست داشتنی می شود در نزد مردمان ؟
او : زیرا وارث ھمه منم و من بھترین وارثانم . ھر آنچه که به گذشته می پیوندد و جزو خاطرات می شود نیز چنین است . پس گذشته و گذشتگان را چنان یاد کنید که گوئی مرا یاد می کنید .
من : پروردگارا آشنائی ھا و جدائی ھا چیست؟
او : با من آشنا می شوید و از من جدا می شوید تا مرا درک کنید . زیرا در آشنائی مست می شوید و قدرت شناخت مرا ندارید و در جدائی به ھوش می آئید و مرا می شناسید .
برگرفته از کتاب من_تو_او ، دفتر سوم ، جامع الاسرار
«اثر استاد علی اکبر خانجانی»
ثبت ديدگاه