راز ناز (خودشناسی کلامی) مقاله ۶
« ناز » در لغت به معنای منزّه و پاک و بی نیاز بودن است و از مصدر « نزّ» می باشد و از اسمای الهی است .
پس حقّ ناز از بی نیازی است در درجات . و مظهر ناز مطلق خداوند است که از فرط ناز و بی نیازی اش رخ از جهانیان پوشانده و در پرده عصمت و غیبت مطلق قرار دارد . قدرت خلاّقه او نیز از ناز اوست .
و با اینهمه نیازمندترین موجودات یعنی عدم را وجود بخشیده و خلیفه خود نموده و دست دوستی به سویش دراز کرده و می گوید : یاری کن مرا تا یاری کنم تو را ! اینست راز ناز و معنا و عملکرد آن نازنین که در درجات گوناگون در اولیای او نیز که دست نیاز بسویش دراز کرده اند کمابیش آشکار است .
و امّا آدمیان جاهل و متکبر که غرق در اشدّ نیاز هستند هم به تقلید کورکورانه ناز می کنند بدون آنکه بدانند که اصلاً چه می کنند و منظورشان چیست .
و اینست که جملگی قربانی این ناز احمقانه و ناحق خود می شوند به خصوص در رابطه با مخلصین که دست یاری به سویشان دراز می کنند تا یاریشان دهند .
و این نازنین های غرق در نیاز و متکبر و احمق، ناز می کنند و آنقدر ناز می کنند که به ناگاه دیگر دست آن نازنین حقیقی را که از آستین دوستانش بسوی خلق بیرون آمده ، از دست می دهند و دیگر دستی نمی یابند .
و آنگاه در به در دست نیاز بسوی هر شیاّد و فاسق و تبهکاری دراز می کنند و به دریوزگی می افتند .
نازنینان ناز کمتر می کنند ناز کمتر کن بر نازان عشق
کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد سوم – فلسفه هرمنوتیک- خودشناسی کلامی اثر استاد علی اکبر خانجانی
موضوعات مرتبط : کتاب سرّ واژه –
ثبت ديدگاه
You must be logged in to post a comment.