
۳۵٢-سی سال است که روح من کل جامعه ایرانی و منطقه و بلکه کل بشریت را رصد می
کند و تا اعماق قلوب نمونه ھای بشری غواصی می کند و آخرین وضعیت بشر را گزارش می کند .
مجموعه آثار من چیزی جز این گزارش نیست .
این یک گزارش روحانی و وجودی و تاریخی و آخرالزمانی است نه گزارشی تحقیقی و آماری و ریاضیاتی .
و در عین این رصد جهانی ھمواره از ھمه نمونه ھای ھلاک شده بشری نیز در نزد من
زیسته اند و مشغول معاینه و معالجه آنها بوده ام .
بنابراین گزارشات من فقط یک نگاه از بالا و بیرون نیست بلکه بھمان شدت درونی و قلبی و وجودی است .
گزارش یک طبیب و یک حبیب است .
گزارش یک پدر و مادر .
گزارش روح از تن بشری است .
گزارش خدا از خلق است .
سرگذشت روح من عین سرگذشت روح یک طبیب دردمند است که با بیمار و در بیمار درد می کشد .
٣۵٣-من از طبابت خلق و درد کشیدن با خلق و درمانده شدن در درمان دردھای خلق بود
که روی به خدا نمودم تا نسخه درمان این درد را از خدا بگیرم .
من برای مردم بود که راه خانه خدا را یاد گرفتم .
و لذا دین و عرفان من تماماً درمانگرانه و آسیب شناسانه و طبی و دردناک است .
عرفان من عرفان درد است نه عرفان بی دردی که اکثر عرفانها چنین بوده اند .
٣۵۴-اگر نوشته ھایم دردآور و تلخ و تیز است از جانی دردمند می تراود و این درد مردم
است که به جانم ریخته و مرا به فغان آورده است .
٣۵۵ -من در دوزخ دردھا و عذابھای مردم بود که خدا را یافتم و دیدار کردم .
من برای عشق بهشت و رستگاری روح خود نبود که سالک سیر الی الله شدم .
این مردم بودند که مرا بسوی خدا فرستادند تا از نزد او برایشان دارو و درمانی به ارمغان آورم .
من جمال او را به ارمغان آورده ام بعنوان تنها دوای ھمه دردھای تن و جان و روح بشر .
من خودش را به ارمغان آورده ام .
از کتاب سرگذشت روح من اثر استاد علی اکبر خانجانی
ثبت ديدگاه
You must be logged in to post a comment.