مصاحبه ای با بزرگان تاریخ ۲(خودشناسی ارتباطی) مقاله ۵ استاد علی اکبر خانجانی
مصاحبه اي بابزرگان تاریخ ۲ ( خودشناسی ارتباطی) مقاله شماره ۵
روزی از آلبرت اینشتن پرسیدم : اگر فضا ، منحنی است پس تکلیف خط راست چه می شود ؟ گفت : مثل تکلیف کل علوم بشری که توھمی بیش نیست .
روزی از ابن سینا پرسیدم : تو که آن ھمه امراض لاعلاج راشفا نمودی پس چرا قولنج مادام العمر خودت راشفا ندادی وجوانمرگ شدی ؟ گفت : من بین بوعلی بودن وتندرست بودن ، اولی را برگزیدم .
ازتولستوی پرسیدم : توکه جهان ادبیات داستانی راجهان حماقت بزرگ نامیدی پس چرا تا آخر داستاننوشتی ؟ گفت : آدمی را از حماقت خویش رھائی نیست.
از فروید پرسیدم : آن سرطان عجیب چه بود که سی بارجراحی کردی وآنھمه عذاب کشیدی که نهایتاً بامخدر خودکشی کردی ؟ گفت : عذاب تلاش من برای علمی کردن و آکادمیک نمودن مقام پیامبری بود تا ھر کسی بتواند پیغمبر شودومعجزه کند و مردم را شفا دھد .
از حضرت مسیح پرسیدم : چرا دین تو زنانه است ؟ گفت : زیرا وصی من مریم مجدلیه بود!
از صادق ھدایت پرسیدم : چرا خودت را کشتی ؟ گفت : ھر چه نوشتم کسی حاضر نشد مراشهید کند خودم اینکار راکردم .
از دکتر شریعتی پرسیدم : چه چیزی تو را کشت ؟ گفت : تهمت ناحق کسی که از ھمه بیشتر دوستش داشتم .
ثبت ديدگاه