« جوانان عصرآخرالزمان » (خودشناسی اخلاقی) مقاله شماره ۵
طبق روایات اسلامی آخرالزمان که دوران دین محمد(ص) است و تا قیامت ادامه دارد ،
قلمرو جبری اخلاص در دین و کمال نفس بشر است .
و بقول معروف عصر رومی روم یا زنگی زنگ است . یعنی دورانی است که شرک و
نفاق ناممکن می شود و انسان بین دین خالص و کفر مطلق و آشکار ، مخیراست .
و این مرگ ھر چه التقاط و شرک و بینابینی گری و نسبیت در ارزش هاست. آخرالزمان
عرصه ظهور تدریجی مطلق ھا و مجردات است ، عصر تجربه و توحید است .
و به لحاظی ھمه معضلات و معماھا و بن بست ھای انسان مدرن مختص عصر آخرالزمان
است که نفوس بشری تا اعماق ذاتش آشکار و برون افکنی می شود و این برون افکنی و
تجلی ذات کفر و ایمان در بشر است .
و اما جوانان در این عرصه چه می کنند و چه سرنوشتی دارند؟
از آنجا که جوان و سن جوانی قلمرو اشد انرژی و خلاقیت و برون افکنی و عشق و آرمان
است لذا به مثابه ھسته مرکزی و محور ظهور پدیده ھای آخرالزمانی می باشد .
جوان مظهر اشد جان است و جان آدمی ھم به قول قرآن از جن است و لذا جنی ترین و
جانفزا ترین جنبش ھا را به ظهور می رساند خاصه در عصرآخرالزمان .
در عصر آخرالزمان جنون جان جوان به غایت جنبش و ظهور می رسد و در غایت این
برون افکنی جان است که دو تجلی رخ می نماید : خدا و ابلیس ! آنکه خدا را دیدار می کند
به کمال وصال است و اما آنکه ابلیسیت نفس را می یابد از آنجا که ھنوز جوان است امکان
توبه و تغییر انتخاب دارد و می تواند با یک توبه نصوح ره ھزار ساله را به لحظه ای طی
کند و خدائی گردد .
چنین امکان خارق العاده ای از آن جوان آخرالزمان است پس جوان آخرالزمان به یک
میزان امکان نابودی و رستگاری دارد . جوانان آخرالزمان جوانان عرصه فروپاشی خانواده
ھا ھستند و لذا تنهاترین جوانان تاریخ می باشند .
و این تنهائی ھمان قلمرو تجرید وتفرید نفس است که در قرآن کریم درباب قیامت آمده است
. این تنھائی ھر چند به غایت دردناک است ولی این درد می تواند امکان زایش دوباره را
فراھم آورد و خلقت انسانی را باعث شود .
چرا که تنهائی به ھرحال غایت و کمال انسان است و انسان در این قلمرو یا خدا را می یابد
و یا با ابلیس نفس ھمنشین می گردد که دو نوع کمال است : کمال مومنانه و بهشتی و کمال
کافرانه و دوزخی !
انسان تا به غایت دوزخ نرسد امکان خروج از آن را ندارد . حتی انبیا و اولیای خدا نیز از
این ره گریزی ندارند .
این ره یا به نور ایمان و معرفت و محبت الهی طی طریق می شود و یا به کفر و جهل و
شقاوت . جوانان آخرالزمان در قلمرو حاکمیت جهانی دجالان رشد می کنند .
دجالانی که تحت عناوینی ھمچون تکنولوژی، ھنر، آزادی، عشق و…. عقل و دل و دین را
غارت می کنند . این دجالان ھمچون ضحاک مار بدوش از مغز سر جوانان تغذیه می کنند .
جوانان عصر آخرالزمان پیرترین جوانان تاریخند . یکی بدان دلیل که در پایان تاریخ به دنیا
آمده اند و عمرشان به اندازه کل تاریخ است.
و دوم اینکه از کودکی تنها می شوند و تنھائی ازمختصات پیری است . جوانان عصر
آخرالزمان کمترین مھلت را برای انتخاب دارند و اندک مکثی آنان را با جریانات دجالی
دوران می برد و ھلاک می سازد .
جوانان آخرالزمان در برزخند زیرا در عصر انهدام سنت ھا و حاکمیت ضد ارزش زیست
می کنند و با ھمه پیری تاریخی خود بی ریشه و سرگردان و پوچند .
جوانان آخرالزمان در قحطی عاطفه و محبت ھستند زیرا والدینشان ھرگز مجال و حال
رابطه ای قلبی با فرزندان خود را ندارند .
و لذا به دام عشق ھا و جلوه ھای ویژه سینمائی و کامپیوتری می افتند و قربانی می شوند .
این قحطی می تواند آنان رامبدل به بزرگترین مولدان عشق نماید ھمانطور که اکثر انبیای
الهی یتیم بوده و خود بن مقام پدریت و مادریت بشر رسیدند .
و جوانان این دوران بالقوه دارای چنین قدرت معنوی می باشند .
جوانان آخرالزمان مرفه ترین و کام یافته ترین جوانان تاریخند .
این وضع ویژه ھم می تواند ھلاکتگاه این نسل باشد و ھرگز مجال جدیت و معنویت و تعمق
راپدید نیاورد و ھم می تواند بسرعت پایان ارزش ھای مادی را آشکار سازد و آنان
رابراستی در وضع واقعی خودشان یعنی پایان تاریخ قرار دھد و از مادیت تاریخ فراسو برد و مقیم آخرت سازد .
آنچه را که جوانان قدیم در طی چهل سال می یافتند جوانان آخرالزمان تا بیست سالگی می
یابند و زان پس امکان انتخابی برتر و معنوی تر دارند اگر پیشاپیش ھلاک نشوند .
آدمی به امید رسیدن به آرزوھایش زنده است و تلاش می کند .
جوانان آخرالزمان بسیار سریعتر به آرزوھای خود می رسند و لذا خیلی زود به پوچی و
انفعال می رسند و این ھمان خطر انحطاط آنھاست اگر در غایت مادیت جهان راھی بسوی معنا نیابند .
آخرالزمان در نفس بشر به معنای وضعیت صفر است و نوعی به انتھا رسیدگی روانی و آرمانی .
و لذاجوانان به عنوان کانون جنبش ھر اجتماعی در این وضعیت صفر دچار جنون انفجارند
و اگر مسلح به معنائی فوق مادی نباشند دچار خود – براندازی شده و جامعه ای را بسوی
تخریب و نابودی می کشانند .
جوانان آخرالزمان بدبخت ترین خوشبخت های تاریخند .
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل دوم _ فلسفه تعلیم و تربیت
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »
ثبت ديدگاه
You must be logged in to post a comment.